خوش به حالش اون که تو رو داره ،

اون که هرجا میری کنارته چشم از تو برنمیداره

خوش به حالش اون که باهاشی همش ،

انقد خوبه باهاتُ خوبی باهاش حتی نمیتونی یه لحظه جدا شی ازش

تو هستی باشُ خوبه حالش حتی یه شبه بی تو رو جای من نیس ،

چشماش با تو شادن نمیشن مث چشای من خیس

اونم وقی بغلش می کنی میمیره از تب ، اونم مث منه خوابتو می بینه هر شب

انقد بهت فکر می کنه که بگیره سردرد ، وقتی میری با التماس بگه میمیره برگرد

اونم وقی بغلش می کنی میمیره از تب ، اونم مث منه خوابتو می بینه هر شب

انقد بهت فکر می کنه که بگیره سردرد ، وقتی میری با التماس بگه میمیره برگرد

همه چی خوبه چطوره وضعیتت؟ ، باهاش راحتی نمی کنه اذیتت؟

اونم به فکره کارات هست؟ ، واسه بچه بازیهات می کنه نصیحتت؟

اصن حواسش بهت هست هی نگاهت کنه؟ ، میدونه ناراحت میشی چیکارت کنه؟

شبا حرف میزنه خوابت ببره؟ ، صبح ها زنگ میزنه که بیدارت کنه؟

اونم اندازه من دلش واسه تو تنگه؟ ، واسه تو حتی با خودت می جنگه؟

واسه یه لبخندت همه چیشو میده؟ ، اونم واسه همه بده با تو یه رنگه؟

توی جمع دوستا چی ؟ ، خوبتو میگه حتی اگه بد باشی اگه لوس باشی؟

آرزو میکنه که دوستش داشته باشی؟ ، انقد دوست داره آرزوش باشی؟

باز به هوای تو امشبم تو خیابونا تا دمای صبح ، یه نگاه قفل به ته خیابونو میاد اما یهو

یه خاطره تو ذهنمو صدای تو ، می پیچه انگار یکی در میاره ادای تو

من دارم میمیرم اینجا تو این شرایطو ، اونجا لبای اونه روی لبای تو

اگه دستای تو توی دستِ اونه ، اگه میخواد اوضاع همین طور که هست بمونه

چرا نمی خوای بذاری که بی تو برم؟ ، چرا میگی دل تو هم زنده نمی مونه؟

چرا نمی تونی از این بازی دل بکنی؟ ، منو می بینی و نمیتونی پلک بزنی

چرا گاهی حس می کنم تو بغله اونی و تو فکره منی

صبح تا شب خونه ام حالا ، تو بودی میرفتیم از سَرُ کوله هم بالا

بی تو هم خونه سوتُ کوره هم کارا ، باعث نمیشه که فکر نکنم بارها

که کجایی الان با اون هم پایی؟ ، احساسی که داشتیم با اونم داری ؟

با اونم داری از اون رفتارا؟ ، نه بابا همون اطوارا؟

اونم وقتی بغلش می کنی میمیره از تب ، اونم مث منه خوابتو میبینه هر شب

انقد بهت فکر میکنه که بگیره سر درد ، وقتی میری با التماس بگه میمیره برگرد

وقتی بغلش میکنی میمیره از تب ، اونم مث منه خوابتو میبینه هر شب

انقد بهت فکر میکنه که بگیره سردرد ، وقتی میری با التماس بگه میمیره

اونم وقتی بغلش می کنی میمیره از تب ، اونم مث منه خوابتو میبینه هر شب

انقد بهت فکر میکنه که بگیره سر درد ، وقتی میری با التماس بگه میمیره برگرد